به گزارش نبض وطن به نقل از ایرنا، کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، شامگاه سهشنبه (۱۰ تیرماه) و پس از مکالمه تلفنی با «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه کشورمان در حساب کاربری خود در شبکه ایکس نوشت: «مذاکرات برای پایان دادن به برنامه هستهای ایران باید در اسرع وقت از سر گرفته شود. همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید از سر گرفته شود. اتحادیه اروپا آماده است تا این امر را تسهیل کند. هرگونه تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به کاهش تنشها کمکی نمیکند. این چیزی است که من امروز به وزیر امور خارجه ایران گفتم.»
ساعاتی پس از این توئیت کایا کالاس، وزیر خارجه با اشاره به این نوشته در حساب کاربری خود به انتقاد از سخنان این مقام ارشد اروپایی پرداخته و نوشت: اگر هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام بر این باور است که هدف از هرگونه مذاکره احتمالی «پایان دادن به برنامه هستهای ایران» است، این به معنای آن است که: خانم کایا کالاس نماینده عالی اتحادیه اروپا، مفاد معاهده عدم اشاعه (NPT) را که صراحتاً حق همه کشورهای عضو برای توسعه، تحقیق و استفاده از فناوری هستهای برای اهداف صلحآمیز را تأیید میکند، نادیده میگیرد.
وی افزود: مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و خود برجام، برای هماهنگکننده رسمی آن دیگر هیچ اعتباری ندارد و در نتیجه، سازوکار موسوم به «اسنپبک» نیز بیاساس و فاقد وجاهت است. مشارکت و نقش اتحادیه اروپا، کشورهای عضو آن و همچنین بریتانیا در هرگونه مذاکره آتی، بیربط و در نتیجه بیمعنا خواهد بود.
برای بررسی رویکرد جاری اروپا در مواجه با پرونده ایران با «کوروش احمدی» دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل متحد و تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کردیم.
در طول دو هفته گذشته شاهد شدت یافتن روز افزون مواضع تند و خصمانه مقامات تروئیکای اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال ایران بودیم اما شاید توییت و موضع اخیر خانم کالاس به عنوان مسئول سیاست خارجی این اتحادیه که از «پایان برنامه هستهای ایران» سخن گفته است، نقطه عطفی در این مواضع باشد؛ تحلیل شما از این موضع چیست و چه شد که روابط تهران و بروکسل به این نقطه رسید؟
متأسفانه روند فعلی در روابط ایران و اروپا طی دو تا سه سال اخیر شکل گرفته و به مرحله کنونی رسیده است. توییت مشخص خانم کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، که به آن اشاره کردید، موضوعی را مطرح کرده که مشخص نیست آیا ناشی از یک اشتباه نگارشیست یا واقعاً بیانگر سیاست جدید اتحادیه اروپا است. دلیل اشاره به احتمال اشتباه نگارشی این است که آمریکاییها معمولاً از عبارت «پایان برنامه هستهای ایران» استفاده نمیکنند، بلکه بر «توقف غنیسازی» یا «غنیسازی صفر» تأکید دارند و همزمان اعلام میکنند که آماده کمک به ایران برای آنچه «برنامه هستهای صلحآمیز» مینامند، هستند.
خانم کالاس در توییت خود عبارت «پایان برنامه هستهای ایران» را بکار برده و به همین دلیل این احتمال وجود دارد که این اظهارات ناشی از یک اشتباه یا یک مسئله شناختی از سوی او یا مشاورانش یا صرفاً یک خطای نگارشی باشد. به هر حال، اگر این اظهارات اشتباه بوده، باید بلافاصله اصلاح میشد و چون تا کنون اصلاح نشده، ممکن است این موضعگیری، حداقل از سوی این مقام مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، عمدی بوده باشد.
به هر حال، طی سه سال اخیر، بهویژه در یکی دو هفته گذشته، شاهد تندتر شدن مواضع اتحادیه اروپا هستیم. برای مثال، امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، اخیرا اعلام کرد که برنامه موشکی ایران نیز باید در دستور کار مذاکرات قرار گیرد. این در حالی است که آمریکاییها، حداقل بهصورت علنی، چنین اظهاراتی نداشتهاند. البته در برخی موارد، مانند دستورالعمل ۶ فوریه دونالد ترامپ یا اظهارات مارکو روبیو، به برنامه موشکی بالستیک قارهپیما (ICBM) ایران اشاره شده است اما ماکرون بدون ورود به جزئیات، بهصورت کلی بر لزوم گنجاندن برنامه موشکی ایران در مذاکرات تأکید کرده که این موضع با اظهارات علنی آمریکاییها متفاوت است.
همچنین، مواضع آلمان و تا حدی فرانسه در حمایت از اسرائیل و اظهارات غیرمنطقی برخی مقامات آلمانی از جمله صدراعظم این کشور مبنی بر اینکه «اسرائیل کاری را انجام میدهد که ما باید انجام دهیم»، نشاندهنده رویکردی بسیار تند است. این مواضع بهنوعی چراغ سبز به اسرائیل نشان میدهد که هیچ مانعی برای اقداماتش وجود ندارد. وزارت امور خارجه ایران باید توضیح دهد که در مذاکرات چه گذشته و آیا این تندی در مذاکرات نیز وجود داشته یا خیر. اروپا در مذاکرات هستهای نقش مستقیم و مؤثری ندارد، اما روابط عادی بین ایران و اروپا میتوانست به بهبود جایگاه عمومی ایران در روابط بینالملل کمک کند. این امر، هرچند بهطور کامل مانع اقدامات آمریکا و اسرائیل نمیشد، اما میتوانست فضا را برای آنها محدودتر کند.
متأسفانه، مواضع کنونی اروپا کاملاً به نفع اسرائیل است و بهنوعی به این رژیم و آمریکا امکان میدهد هر اقدامی را بدون مانع پیش ببرند. علاوه بر این، خانم کالاس و برخی کشورهای اروپایی در واکنش به حملات لفظی که از سوی ایران علیه مدیرکل آژانس رخ داده، مواضعی اتخاذ کردهاند. آنها این حملات را محکوم کرده و بر ادامه مذاکرات ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید کردهاند. این موضوع در بیانیه گروه هفت (G۷) در هلند و همچنین در اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا نیز مطرح شده است.
مسئله اصلی و محوری در رویکرد اروپا در قبال ایران، موضوع اوکراین است
این تندی در روابط ایران و اروپا موضوع جدیدی نیست، اما پیش از جنگ اخیر، اروپا عمدتاً در موضوع پرونده هستهای ایران منفعل بود و خود را کنار کشیده بود. با وجود اینکه آقای عراقچی بارها در سخنرانیها و توییتهای خود از اروپا دعوت کرده بود نقش سازندهای ایفا کند، پس از جنگ اخیر، یعنی از ۲۳ خرداد به بعد، شاهد نقش تخریبی اروپا هستیم. آیا اروپا، که توافق هستهای را دستاورد خود میدانست، قصد دارد این نقش تخریبی را ادامه دهد یا با این فشارها به دنبال کسب دستاوردی است؟
به نظر من، نقش تخریبی اروپا از زمانی آغاز شد که ایران متهم به حمایت از روسیه در جنگ اوکراین شد. اروپاییها مسئله اوکراین را بسیار مهم میدانند و آن را حیاط خلوت خود تلقی میکنند. حمله به اوکراین برای آنها حمله به اروپا محسوب میشود. پس از ادعاهایی مبنی بر حمایت ایران از روسیه، از جمله در موضوع پهپادها، این اتهامات بهانهای برای تشدید مواضع اروپا شد. البته برخی مسائل دیگر مانند اتفاقات سال ۱۴۰۱ در ایران و وضعیت زندانیان اروپایی در ایران و واقعه ۷ اکتبر نیز به این موضوع دامن زده است. مشخص نیست چرا وضعیت این زندانیان در ایران اینگونه است؛ آنها یا باید محاکمه شوند، یا آزاد شوند، یا تکلیفشان مشخص شود. این موضوع نیز مزید بر علت شده است.
اما مسئله اصلی و محوری، موضوع اوکراین است. پیش از ماجرای اوکراین، روابط ایران و اروپا نسبتاً متعادل بود. پس از خروج ترامپ از برجام، اروپاییها در حوزه سیاسی از ایران حمایت کردند و با سیاستهای آمریکا مخالفت کردند. هرچند در حوزه اقتصادی، شرکتها و بانکهای اروپایی به دلیل ترس از تحریمهای آمریکا جرات نقض تحریمها را نداشتند، اما در حوزه سیاسی، مثلاً در سپتامبر ۲۰۲۰، قویاً با آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه مخالفت کردند. هر تلاشی که ایران بتواند برای تعدیل روابط خود با اروپا انجام دهد، قطعاً در بهبود وضعیت عمومی سیاست خارجی ایران بسیار مؤثر خواهد بود. اما متأسفانه، همانطور که اشاره کردید، هیچ نشانهای از بهبود روابط وجود ندارد و هر روز شاهد وخامت بیشتر این روابط هستیم.
اروپا به این نتیجه رسیده که غنیسازی در ایران باید متوقف شود
آیا پشت این مواضع اروپا راهبرد مشخصی وجود دارد؟ آیا مانند گذشته تقسیم کاری بین آنها و آمریکا صورت گرفته یا هدفشان صرفاً تخریب است؟
به نظر میرسد اروپا نیز به این نتیجه رسیده که غنیسازی در ایران باید متوقف شود. علاوه بر این، مسئله ۷ اکتبر برای اروپاییها، بهویژه آلمان، و تا حدی فرانسه و انگلیس، بسیار مهم بوده است. آنها همواره به دنبال حمایت از اسرائیل در مسائل مرتبط با ۷ اکتبر، چه در غزه و چه در لبنان، بودهاند. این موضوع نیز به مسائل موجود اضافه شده و آنها به دنبال خاتمه دادن به آنچه «تهدید ایران علیه اسرائیل» مینامند، هستند. از سوی دیگر، هدف اسرائیل و آمریکا از جهاتی متفاوت به نظر میرسد. هدف اصلی آمریکا توقف غنیسازی است و اظهارات معدود دیگر آمریکا ممکن است تنها برای اعمال فشار باشد. در حالیکه مسئله اوکراین برای اروپا هم مهم است. اما این حملات اخیر به سایتهای هستهای ایران، چه برنامه غنیسازی را متوقف کرده باشد و چه نکرده باشد، به یک توافق حقوقی نیاز دارد. غربیها معتقدند این توافق حقوقی ضروری است.
در نتیجه اروپا و آمریکا در این خواسته یعنی توقف غنیسازی هم نظر هستند؟
بله و هر دو به دنبال ازسرگیری مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران هستند تا به یک سند حقوقی برسند. این سند حقوقی برای تعیین تکلیف موضوعاتی مانند آینده غنی سازی در ایران و نیز تکلیف موجودی اورانیوم ۶۰ درصدی و ۲۰ درصدی و زیر ۵ درصدی ایران از اهمیت بالایی برخوردار است.
مکانیزم ماشه تنها در صورتی فعال نمیشود که توافقی مکتوب شکل بگیرد
در این مقطع زمانی و پس از تحولات اخیر به ویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، تحلیل شما درباره تصمیم اروپا در خصوص مکانیسم ماشه چیست؟
مکانیزم ماشه تنها در صورتی فعال نمیشود که توافقی مکتوب و مورد قبول طرفین در مورد برنامه هستهای ایران حاصل شود. در غیر این صورت، حتما فعال خواهد شد. از طرفی، حتی اگر توافقی هم شکل بگیرد، به نظرم اروپا و غرب به دنبال تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ خواهند بود تا مکانیزم ماشه بهعنوان ضمانت توافق حقوقی احتمالی جدید حفظ شود. مقامات ایران باید به این موضوع توجه داشته باشند که اگر فضایی برای مذاکره وجود نداشته باشد و توافقی حاصل نشود، علاوه بر ادامه وضعیت تعلیق کنونی و ادامه تحریم ها، غربیها به سمت فعالسازی مکانیزم ماشه و بازگرداندن شش قطعنامه پیشین خواهند رفت اما اگر مذاکرات فعال شود و توافقی حاصل گردد، آنها احتمالا به دنبال تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ خواهند بود.

