به گزارش نبض وطن، در بیستویکم بهمن ۱۳۵۷، مردم، مصمم و استوار، راهی اسلحهخانه نیروی هوایی شدند. گارد شاهنشاهی که از خروش ملت به وحشت افتاده بود، آتش گشود، اما هیچ گلولهای قادر به خاموش کردن شعلهای که در دل مردم زبانه میکشید، نبود. درگیری مسلحانهای که آغاز شد، همافران انقلابی، در اقدامی بیسابقه، مردم را مسلح کردند و در ازای کارت پایان خدمت سربازی، به آنان اسلحه دادند.
یکی از درجهداران نیروی هوایی روایت میکند که در حمله صبحگاهی، بسیاری از افراد نیروی هوایی به دلیل غافلگیری به شهادت رسیدند، اما هنگامی که مردم به حمایت برخاستند، ورق برگشت. شجاعت مردم، بار دیگر خون تازهای در رگهای رزمندگان انقلاب جاری ساخت و نیروهای شاه مجبور به عقبنشینی شدند. خیابانهای اطراف پادگان دوشانتپه، صحنهای از حماسهای کمنظیر بود؛ مردمی که با دستهای خالی، اما با دلی لبریز از ایمان، سنگر میساختند و برای آزادی، جان بر کف گرفته بودند.
در این روز، فتوای تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر باطل بودن قسم ارتشیان به شاه منتشر شد؛ فتوایی که ارتش شاه را درهم شکست و پایههای رژیم را بیش از پیش لرزاند. هراس از این فرمان چنان در دل سردمداران حکومت رخنه کرد که بلافاصله حکومت نظامی را از ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر برقرار کردند. اما دیری نپایید که امام (ره)، در پیامی قاطع، این خدعه را محکوم و اعلام کرد:
«اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچوجه به آن اعتنا نکنند. اخطار میکنم که اگر دست از این برادرکشی برندارند و لشکر گارد به محل خودش بازنگردد، تصمیم آخر خود را به امید خدا خواهیم گرفت. برادران و خواهران عزیز، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»
این فرمان، طوفانی سهمگین در تهران برپا کرد. مردم، بیاعتنا به حکومت نظامی، خیابانها را ترک نکردند و به فتح کلانتریها پرداختند. در ساعت ۱۳، کلانتریهای ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک به تصرف نیروهای انقلاب درآمد. غرش تانکها و نفربرهای مصادرهشده در خیابانها، سرود پیروزی را نوید میداد و هر لحظه، درخت کهنسال استبداد را بیشتر از پیش به سقوط نزدیک میکرد.
فرماندار نظامی، که از این خیزش عظیم در هراس افتاده بود، بارها از رادیو اعلام کرد که از ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر، عبور و مرور در شهر ممنوع است. اما این تهدید، همانگونه که امام (ره) گفته بود، خدعهای بیش نبود. مهندس بازرگان نیز در واکنشی تند اعلام کرد:
«فرمانداری نظامی در تلاش است تا مانع پیروزی انقلاب اسلامی مردم شود. اعلامیه منع عبور و مرور، توطئهای برای سرکوب قیام ملت است و پذیرفتنی نیست.»
در دانشگاه تهران، دیگر خبری از کلاس و درس نبود. این دانشگاه، قلب تپنده انقلاب، به دژی تسخیرناپذیر برای مبارزین تبدیل شده بود. همزمان، بختیار که سقوط خود را نزدیک میدید، در مصاحبهای با هفتهنامه فرانسوی “لوپوان”، آخرین تلاشهایش را برای باقی ماندن در قدرت به نمایش گذاشت:
«اگر نخستوزیری را ترک کنم، کشور دچار جنگ داخلی، هرجومرج و اغتشاش خواهد شد. اگر استعفا دهم یا کشته شوم، دیگر دولت قانونیای باقی نخواهد ماند و احتمال کودتا وجود دارد.»
اما حقیقت این بود که کودتا، پیش از آنکه در خیابانهای تهران رخ دهد، در ذهن سران ارتش نقش بسته بود. سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران، در دستورالعملی مخفیانه، از یگانهای خود خواسته بود که فوراً تمامی رهبران نهضت را بازداشت و با هواپیما به جزایری دورافتاده تبعید کنند. فهرستی بلندبالا، شامل صدها نام، ازجمله امام خمینی (ره)، آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان، آماده شده بود. توطئهای در کار بود، اما در برابر سیل خروشان مردم، این نقشه نیز محکوم به شکست بود.
ستاد کمیته امام (ره)، با بلندگوهای مینیبوسهای خود، در سراسر شهر اعلام کرد که فرمان حکومت نظامی لغو شده است. این تصمیم، توطئه سران رژیم را پیش از اجرا در نطفه خفه کرد. رحیمی، یکی از فرماندهان ارتش شاه، بعدها اعتراف کرد که افزایش ساعت حکومت نظامی، تنها پوششی برای اجرای کودتایی خونین بوده است.
در این روز، امام خمینی (ره)، در پیامی خطاب به نیروهای مسلح، بار دیگر بر بطلان قسم ارتشیان به شاه تأکید کرد: «قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است. آنان که قسم خوردهاند، باید برخلاف آن عمل کنند.»
در همین حال، حجتالاسلام مفتح، نماینده امام (ره)، صحت تصویری که در روزنامه کیهان منتشر شده و نشاندهنده رژه افسران نیروی هوایی در برابر امام (ره) بود را تأیید کرد. این در حالی بود که برخی رسانههای وابسته به رژیم سعی داشتند این واقعه را انکار کنند. مهندس بازرگان نیز با قاطعیت، هرگونه مذاکره با بختیار و سران ارتش را تکذیب کرد و اعلام نمود که امام (ره)، خود سخنگوی انقلاب است و هیچکس حق ندارد به نام ایشان مذاکرهای انجام دهد.
درحالیکه خیابانهای تهران به میدان نبرد بدل شده بود، ستاد امداد و سازمان ملی پزشکان، شمار شهدا را تا ساعت ۱۱ شب، ۱۲۶ نفر و مجروحان را ۶۳۴ تن اعلام کرد. تنها در بیمارستان جرجانی، ۴۶ شهید و شمار نامعلومی مجروح پذیرش شدند.
در این روز، انقلاب به یک گام تا پیروزی نهایی رسید. درحالیکه در مجلس سنا، دو لایحه انحلال ساواک و محاکمه وزیران و غارتگران بیتالمال به تصویب رسید، در خیابانهای تهران، مردم در حال نوشتن واپسین سطرهای یک حماسه بیبدیل بودند. شبی که مردم بیدار ماندند، شبی که انقلاب زنده ماند، شبی که آزادی یک قدم نزدیکتر شد.



