به گزارش نبض وطن، در این گفتار بهدرستی بر ضرورت پرهیز از نزاع، حفظ آرامش و گذشت سیاسی در برابر فشارهای بیرونی تأکید شد؛ سخنی دقیق و هشداردهنده. با این حال، پرسش اصلی آن است که آیا توصیه به گذشت، بدون اصلاح در سازوکار قدرت و گفتوگو، میتواند به همبستگی واقعی بینجامد؟
در تاریخ سیاسی ایران، هرگاه جامعه با بحران روبهرو شده است، دعوت به وحدت و همدلی به عنوان نسخهای اخلاقی و ملی تکرار شده، اما تجربه نشان داده است که این وحدت تنها زمانی پایدار میماند که بر پایه شفافیت، عدالت و پاسخگویی استوار باشد. وحدتِ بدون عدالت، دیر یا زود به بیاعتمادی میانجامد و توصیه به همدلی، اگر با اصلاح در رفتار و قانونمداری همراه نباشد، از عمق لازم برای تأثیرگذاری برخوردار نخواهد بود.
از یکسو، کشور در موقعیتی پیچیده و چندلایه قرار دارد؛ فشارهای اقتصادی، تحریمهای سیاسی و تحولات منطقهای، فضایی پرچالش پدید آورده است که در آن، هرگونه اختلافات داخلی هزینهای سنگین بر منافع ملی تحمیل میکند.
هر تنش سیاسی، توان تصمیمگیری ملی را کاهش میدهد و بیاعتمادی را در جامعه گسترش میدهد. نتیجه این روند، تضعیف انسجام، فرار سرمایه انسانی و کاهش قدرت چانهزنی کشور در عرصه بینالمللی است. اما از سوی دیگر، وحدت تحمیلی و گذشت ظاهری نیز چارهساز نیست.
همبستگی ملی زمانی پدید میآید که گفتوگو به رسمیت شناخته شود و نقد، نشانه دشمنی تلقی نشود. اگر ساختار تصمیمگیری بسته و پاسخگویی محدود باشد، هر فراخوانی به همدلی، به توصیهای اخلاقی و کماثر بدل میشود. برای عبور از این چرخه، باید مسیرهای گفتوگوی ملی و اجتماعی باز شود؛ رسانهها، دانشگاهها و نهادهای مدنی نقش پل ارتباطی میان حاکمیت و مردم را بازی کنند و شفافیت در تصمیمگیری به قاعدهای عمومی بدل شود.
در چنین صورتی، گذشت سیاسی معنایی تازه مییابد: نه چشمپوشی از مسئولیت، بلکه نشانه بلوغ و عقلانیت جمعی است. درک شرایط خطیر کشور، بیتردید ضرورتی راهبردی است، اما این درک زمانی به اقدام مؤثر میانجامد که با اصلاح در ساختارها، بازسازی اعتماد عمومی و نهادینهکردن گفتوگو همراه شود. تنها در این صورت است که «همبستگی» از یک شعار به واقعیتی پایدار در خدمت منافع ملی تبدیل خواهد شد.
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
