به گزارش نبض وطن،سیاست “نه شرقی نه غربی” یکی از مفاهیم کلیدی در تاریخ معاصر ایران است که به ویژه در دوران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) و تحت رهبری آیتالله خمینی مطرح شد. این سیاست به دنبال تحقق استقلال و خودکفایی ایران بود و به طور خاص به دو بلوک اصلی جنگ سرد یعنی بلوک غرب (به رهبری ایالات متحده) و بلوک شرق (به رهبری اتحاد جماهیر شوروی) اشاره دارد.در ادامه، به توضیح بیشتر این سیاست و پیوندهای آن به تاریخ و فرهنگ ایران میپردازیم:
مفهوم سیاست “نه شرقی نه غربی”
عدم وابستگی به قدرتهای جهانی:
سیاست نه شرقی نه غربی بر اساس این فرض است که ایران باید از وابستگی به هیچ یک از دو قدرت بزرگ شرقی و غربی خودداری کند و بهطور مستقل تصمیمگیری کند.
استقلال فرهنگی و اقتصادی:
این سیاست بر اهمیت حفظ هویت فرهنگی و اقتصادی مستقل تأکید دارد و بهدنبال ایجاد و تقویت راههای مستقل توسعه و پیشرفت کشور است.
سیاست خارجی متوازن:
در این سیاست از کشورها و ایدئولوژیهای مختلف برای تقویت موقعیت ایران استفاده میشود، بدون اینکه به یکی از دو طرف تمایل نشان داده شود.
تاریخچه و تأثیرات
انقلاب اسلامی:
در زمان انقلاب اسلامی، این سیاست به عنوان یک اصل اساسی برای حرکت به سوی یک جمهوری اسلامی و تحکیم حاکمیت ملی و استقلال ایران معرفی شد.
روابط بینالمللی:
در سالهای بعد، این سیاست تأثیر زیادی بر روابط ایران با کشورهایی مانند چین و کشورهای غیر متعهد داشته است.
منافع ملی:
تأکید بر تأمین منافع ملی به عنوان دلیل اصلی این سیاست، در بسیاری از تصمیمگیریهای داخلی و خارجی ایران مؤثر بود.
نقد و چالشها
برخی معتقدند که این سیاست ممکن است به انزوا و تنهایی ایران در عرصه جهانی منجر شود، به ویژه در شرایطی که منافع ملی ایران با منافع قدرتهای بزرگ متضاد است.
رابطه ایران با کشورهای غربی و شرقی بهطور معمول تحت تأثیر مسائل سیاسی و اقتصادی بوده و این سیاست ممکن است گاه بهعنوان یک مانع برای ارتباطات مؤثر شناخته شود.
نتیجهگیری
سیاست نه شرقی نه غربی بهعنوان یک مفهوم مهم و تأثیرگذار در تاریخ سیاستگذاری ایران، نه تنها به دنبال استقلال و خودکفایی است، بلکه به تأسیس هویتی پایدار و مقاوم برای آینده ایران تأکید دارد. این رویکرد علاوه بر ایجاد حس ملیگرایی، حامل چالشها و نقدهای متعددی نیز بوده که مستلزم بازنگری و ارزیابی مداوم میباشد.


